مراحل حل مسئله
۱۳۹۹/۱۲/۲۱ تاریخ انتشار

مبحث حل مسئله‌ را به ترتیب بخوانید:

  1. مهارت حل مسئله‌: مسئله‌ای هست یا مسئله‌ای نیست؟
  2. مراحل حل مسئله
  3. حل مسائل پیچیده

مراحل حل مسئله...

در قسمت قبل قبل گفتیم که مسئله زمانی به وجود می‌آید که ما موقعیت فعلی را می‌شناسیم، هدف و یا مقصود مطلوب خود را هم می‌دانیم اما نحوه و راه رسیدن به آن را هنوز پیدا نکرده‌ایم.
در کتاب‌ها و مقالات مربوط به حل مسئله، به طور عام چهار یا شش مرحله برای حل مسئله در نظر می‌گیرند. من در اینجا به مدل شش مرحله‌ای اشاره می‌کنم.

1. شناخت درست از مساله، تعریف، ابعاد و حوزه آن

شناخت درست مسئله اهمیت زیادی دارد و همین‌جا است که بسیاری از مردم دچار خطاهای شناختی می‌شوند یا از روی عادت و بی‌حوصلگی، اولین چیزی را که در مورد موضوع به ذهنشان می‌رسد، به عنوان ریشه مسئله در نظر می‌گیرند و شتاب‌زده به حل آن می‌پردازند. در بسیاری از مواقع ما در واقع مسئله‌ای را حل می‌کنیم که در اساس مسئله ما نیست. در تعریف مسئله و تعیین ماهیت آن یکی از نکاتی که باید دقت کنیم این است که در اساس ما با یک موضوع سر و کار داریم یا مسئله ما از چند موضوع کوچک‌تر تشکیل شده است که هر کدام نیازمند توجه و بررسی جداگانه است.

در تعریف مسئله، باید مشخص کنیم که مسئله ما مربوط به چه زمان و چه مکانی است. به عنوان مثال اگر می‌خواهیم تبلیغاتی گسترده برای یک برند خاص داشته باشیم و از میزان اثرگذاری آن اطلاعی نداریم، باید به دقت مشخص کنیم که این تبلیغات چه زمانی انجام می‌شود؛ چه زمانی نتایج احتمالی آن آشکار می‌شود؛ آیا هدف تبلیغات تنها فروش یک یا مجموعه‌ای از محصولات در یک زمان خاص است یا ما به طور کلی برای تقویت برند تبلیغات می‌کنیم و ممکن است نتایج آن سال‌ها بعد آشکار شود؛ این که، مردم کدام مناطق هدف تبلیغات ما هستند؛ آیا محصول ما فقط برای شهرنشینان کاربرد دارد یا تمام مردم. پاسخ به این پرسش‌ها می‌تواند در تعریف مسئله ما نقشی اساسی داشته باشد و در میزان و هزینه تبلیغات، میزان اثرگذاری و نتایج آن موثر باشد.
اگر مسئله به درستی تعریف نشده باشد، ما نمی‌توانیم مسیر مناسب را برای حل آن طی کنیم و احتمالا موفق به حل آن نمی‌شویم و شاید هم مسئله دیگری را حل کنیم!

2.  یافتن علت اصلی و ساختار مسئله

پیدا کردن علت یا علت‌های اصلی به وجود آمدن یک مسئله یکی از مراحل مهم حل آن است. این بخش در واقع به نوعی ادامه مرحله قبل است اما عمیق‌تر و ساخت‌یافته‌تر. در شماره قبل در تعریف مسئله گفتیم که حل مسئله در واقع یافتن راهی است که ما را از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب می‌رساند. علت یا علل مسئله در واقع عمده موانعی هستند که باعث می‌شوند ما به وضعیت مطلوب دست نیابیم. این علت‌یابی باعث می‌شود که ما ریشه واقعی موضوع و مشکل را دریابیم و فقط به رفع علایم بسنده نکنیم چرا که اگر تنها علایم را برطرف کنیم، مسئله دیر یا زود بار دیگر در برابر ما نمایان خواهد شد.

برای یافتن علت اساسی مسئله می‌توانیم از روابط علت و معلولی و یا ابزارهای دیگر مانند نمودار استخوان ماهی استفاده کنیم که امیدوارم در آینده بتوانم آن‌ها را توضیح دهم.
همچنین عمده‌ترین موانع ذهنی برای حل مسائل که همان سوگیری‌های شناختی (Cognitive Biases) هستند در این مرحله نمایان می‌شوند. یعنی خطاها، تعصبات و باورهایی که ما از قبل در نحوه تفکر و شناختمان از موضوعات داریم که باعث می‌شوند نتوانیم به شکل بی‌طرفانه به موضوع نگاه کنیم و بر ادراک، استدلال، تصمیم‌گیری و ارزیابی ما اثر مخرب می‌گذارند. سوگیری‌های شناختی باعث می‌شوند که نتوانیم حد و حدود مسئله و علل آن را دریابیم. به‌عنوان مثال ما در بررسی موضوعات به سراغ چیزهایی می‌رویم که عقاید قبلی ما را تایید کند (سوگیری تایید)؛ این که افراد به ویژه متخصصان، تلاش می‌کنند برای حل مسائل از روش‌هایی استفاده کنند که قبلا نتیجه داده است و از استفاده از روش‌های جدید پرهیز می‌کنند (سوگیری مجموعه ذهنی)؛ این که افراد در استفاده از اشیا و موضوعات تنها به یک جنبه آن توجه می‌کنند و سایر جنبه‌ها را نمی‌بینند (سوگیری ثبات عملکردی)، محدودیت‌هایی که افراد در ذهن خود برای حل مسائل در نظر می‌گیرند که باعث می‌شود روش‌های جدید را مورد آزمایش قرار ندهند و منابع، وقت و انرژی خود را برای روش‌هایی که چندان مفید نیستند هدر می‌دهند (سوگیری محدودیت غیرضروری) و اهمیت دادن به اطلاعاتی که در اساس ربطی به مسئله ندارد اما در صورت مسئله وجود دارد (سوگیری اطلاعات بی‌ربط).

3 . تولید روش‌های جایگزین

در این مرحله باید تمام راه حل‌های ممکن و جایگزین برای حل مسئله را پیدا کنیم. در اینجا منظور یافتن بهترین یا مناسب‌ترین راه حل نیست. تمام راه‌هایی که ممکن است به نوعی به در جهت یافتن پاسخ مسئله کمک کند در این مرحله مد نظر قرار می‌گیرد.
یکی از مهمترین ابزارهایی که معمولا در این مرحله مورد استفاده قرار می‌گیرد طوفان فکری (Brainstorming) است. طوفان فکری روشی است برای یافتن یا تولید راه حل‌های مختلف برای یک مسئله. در یک جلسه طوفان فکری، اعضا، بدون این دغدغه که راه حل پیشنهادی‌شان مورد قضاوت قرار می‌گیرد، ایده‌ها را مطرح می کنند و در مورد آن بحث می‌کنند. نتیجه این مرحله رسیدن به چند راه حل جایگزین است. طوفان فکری، دارای قوانینی است که می‌توانید با مراجعه به کتاب‌ها و یا سایت‌های توسعه مهارت‌های فردی از آن‌ها مطلع شوید.

4.  انتخاب یک راه حل

اکنون، فارغ از این که از چه ابزاری برای تولید راه حل‌های جایگزین استفاده کرده‌اید، چند راه حل برای مسئله خود در اختیار دارید. از بین آن‌ها یک راه حل را که از جنبه‌های مختلف مناسبتر است را انتخاب می‌کنید؛ راه حلی که فکر می‌کنید در نهایت شما را به حل مسئله رهنمون می‌شود. در این مرحله، مجهز بودن به مهارت تصمیم‌گیری می‌تواند در گزینش یک راه حل از میان سایر راه حل‌ها کمک کند.

5 . اجرای راه حل

اکنون با استفاده از منابعی که در اختیار دارید، راهکار انتخابی را اجرا کنید. البته اجرای راه حل معمولا می‌تواند فرایندی پیچیده باشد که ابزارها و روش‌های خاص خود را دارد. باید دقت کنید که راهکاری که برای حل مسئله در نظر گرفته‌اید مطابق زمان‌بندی شما اجرا شود چرا که اگر این گونه نباشد می‌تواند کل پروژه حل مسئله را با شکست روبرو کند. در این مرحله باید تمامی متغیرهایی که در اجرای راهکار دخیل هستند را مد نظر قرار دهید و برای هر کدام برنامه‌ای داشته باشید. در عین حال باید به این نکته توجه کنید که برنامه‌های ما به هر دلیلی ممکن است دقیقا مطابق برنامه پیش نروند و باید قابلیت انعطاف برای تغییرات ضروری را نیز داشته باشیم.

6. ارزیابی نتیجه

در این مرحله، با اجرای راه حل، دو وضعیت پیش روی شماست. یا مسئله شما حل شده است - که می‌توانید خود را برای حل مسئله بعدی آماده کنید، یادتان هست که زندگی سراسر حل مسئله است؟! - و یا مسئله شما حل نشده و یا به طور کامل حل نشده است. در صورتی که نتوانستید موفق به حل مسئله شوید، باید ارزیابی‌ای از کل فرآیند حل مسئله خود داشته باشید. ممکن است در تعریف مسئله و تعیین حدود و یا علت‌های آن اشتباه کرده‌اید و یا در پیدا کردن راه حل‌های مختلف و انتخاب راه حل نهایی و یا در اجرا. با مراجعه به هر مرحله و انتخاب گزینه دیگر می‌توانید به راه حلی که مناسبتر است برسید. با این حال اکنون شما یک بینش کلی در مورد مسئله و راه حل‌های آن دارید و لزومی ندارد همه مراحل آن را تکرار کنید. به عنوان مثال، بسیاری از ما در مرحله انتخاب یک راه حل از میان بقیه راه حل‌ها دچار اشتباه می‌شویم. اگر اطمینانی نسبی به درستی تعریف مسئله  خود دارید در اینجا کافی است که از میان راه‌حل‌های تولید شده در مرحله ۴، یکی دیگر از راه حل‌ها را انتخاب کنید.
در بسیاری از منابع برای حل مسئله از مدل ۴ مرحله‌ای استفاده می‌کنند که در واقع گونه‌ای از روشی است که در بالا ذکر کردم با این تفاوت که مراحل ۱ و ۲ با هم و مراحل ۵ و ۶ با یکدیگر ترکیب می‌شوند. اما به نظر می‌رسد که مدل ۶ مرحله‌ای می‌تواند مسئله را با جزئیات بیشتری طرح و حل کند.
در قسمت بعد، علاوه بر ذکر تکنیک‌ها و نکات حل مسئله، به موضوع مهم حل مسائل پیچیده اشاره خواهم کرد.

  • برای مطالعه قسمت بعدی مبحث حل مسئله اینجا کلیک کنید.

سلسله مقالات مهارت‌های مهم شناختی را از ابتدا بخوانید:

* تفکر انتقادی و کار ما *

  * حل مسائل پیچیده *

* انعطاف‌پذیری شناختی *

​* خلاقیت چیست و چرا مهم است *

​* مدیریت افراد *

* هوش هیجانی *

​* هماهنگی با دیگران *

​* مهارت تصمیم‌گیری چیست؟ *

​* مذاکره *

​ * جهت‌گیری مبتنی بر سرویس *

به این مطلب چند ستاره می‌دهید؟(امتیاز: 4.9 - رای: 4)

ثبت نظر تعداد نظرات: 0 تعداد نظرات: 0
usersvg