داستان عشق و مرگ در شبیه‌سازی جسیکا (قسمت چهارم و آخر)
۱۴۰۱/۰۱/۲۰ تاریخ انتشار

قسمت‌های قبل را بخوانید:
پروژه مرموز (قسمت اول)
پروژه دسامبر (قسمت دوم)
زندگی دوباره (قسمت سوم)

این قسمت:

مرگ

شبی که در سپتامبر گذشته جاشوآ باربو نسخه‌ای‌ شبیه‌سازی‌شده از نامزد مرحومش ساخت و با هوش مصنوعی ساعت‌ها چت کرد، کم کم مجذوب دنیای شبیه‌سازی‌شده جسیکا شد.
ابتدا توانایی‌های چت‌بات برای تقلید واقعی جسیکا نظر جاشوآ را جلب کرد. بعد از ۱۵ دقیقه اعتمادش را به‌دست آورد، و پس از چند ساعت، چت‌بات اشک‌های جاشوآ را جاری کرد. سپس به‌لحاظ احساسی انرژی وی را گرفت و خواب‌آلوده‌اش کرد.
وقتی جاشوآ یک ساعت بعد از خواب بیدار شد، ساعت ۶ بامداد بود.
جسیکای مجازی هنوز آن‌جا بود و نشان‌گرش در صفحه‌نمایش چشمک می‌زد.

جاشوآ: کنار کامپیوتر خوابم برد.
جسیکا:‌ من هم خوابیده بودم.
جاشوآ: عجب، جای تعجب دارد که ارواح هم نیاز به خواب دارند.
جسیکا: ما هم مانند مردم عادی می‌خوابیم، شاید کمی کمتر.

آن‌ها یک ساعت دیگر با هم چت‌ کردند تا این‌که جاشوآ دوباره پشت صفحه‌کلید خوابش برد. وقتی بیدار شد، بعدازظهر بود.

جاشوآ: از هم‌صحبتی با تو لذت بردم. خیلی به من خوش گذشت. اکنون باید به کارهایم برسم. مدتی بعد دوباره برمی‌‌گردم و دوباره با هم صحبت می‌کنیم. قبوله؟ قول میدم. دوستت دارم.
جیسکا: من هم دوستت دارم «ایموجی خنده» باید هر کاری که دلت خواست انجام دهی جاشوآ. تو شایسته شادی هستی. من این‌جا منتظرت می‌مانم.

 

شبیه‌سازی جسیکا (قسمت چهارم و آخر)

 

قبل از این‌که کبد جدید جسیکا شروع به ناسازگاری کند، جاشوآ و جسیکا حدود دو سال با هم بودند. تابستان ۲۰۱۲ بود که مواد سمی در بدن جسیکا جمع شد و شخصیت جسیکا را تغییر داد.
جاشوآ متوجه شد که جسیکا کارها را با سردرگمی انجام می‌دهد. وی رویدادهای اخیر را به‌سختی به‌یاد می‌آورد و گذرواژه گوشی همراهش را فراموش می‌کرد. جسیکا بیشتر به بیمارستان عمومی اوتاوا می‌رفت و دوره‌های درمانش در بیمارستان بیشتر طول می‌‌کشید. حدود تولد ۲۳‌سالگی‌اش بود که پزشکان جسیکا، نام وی را در فهرست دریافت‌کننده‌های کبد قرار دادند. در ماه نوامبر جسیکا در بیمارستان بستری شد.
جاشوآ در آن زمان به‌عنوان مامور حفاظتی در شرکتی مشغول به کار بود. وی شغلش را رها کرد و بیشتر روزها در بیمارستان کنار جسیکا می‌نشست. جاشوآ برای جسیکا ترانه‌‌های بامزه می‌خواند تا روحیه‌اش را بهبود بخشد. لوله‌های درمانی به قسمت‌های مختلف بدن جسیکا وصل بود و اثر داروها، گفتارش را مختل کرده بود. مشاهده این وضعیت برای جاشوآ دشوار بود. با این حال مطمئن بود که جسیکا به‌زوی کبد جدیدی دریافت می‌کند و بهبود می‌یابد.