سندرم ایمپاستر: آیا شما خود را لایق موفقیت‌های‌تان نمی‌دانید؟
۱۴۰۱/۰۱/۱۱ تاریخ انتشار

سندرم ایمپاستر چیست؟

آیا برای شما هم پیش آمده که برای انجام اشتباه‌های پیش‌پاافتاده خودتان را سرزنش کنید؟ شاید این تجربه برای شما آشنا باشد که در یک جلسه کاری متوجه شوید از فناوری‌های جدیدی که دیگر توسعه‌دهنده‌ها درباره آن صحبت می‌کنند، اطلاعات چندانی ندارید. ماجرا زمانی وخیم‌تر می‌شود که دائم احساس کنید از فریم‌وُرک‌ها (Framework) و زبان‌های برنامه‌نویسی جدید عقب هستید. خب به دنیای توسعه نرم‌افزار خوش‌آمدید. از اقامت خود لذت ببرید!
شوخی را که کنار بگذاریم با این واقعیت باید روبه‌رو شویم که فقط شما این احساسات منفی را تجربه نمی‌کنید. با عارضه‌ای رایج در بین توسعه‌دهندگان نرم‌افزار روبرو هستیم. عارضه‌ای که از آن صحبت می‌کنیم با نام سندرم ایمپاستر شناخته می‌شود. بر اساس تحقیقات روانشناسی، دست‌کم ۷۰ درصد از افراد در بازه‌های زمانی مختلفی از عمر خود گرفتار این عارضه می‌شوند. این عارضه منحصر به توسعه نرم‌افزار نیست و در تمامی حوزه‌های کاری و زندگی نمایان می‌شود. بنابراین، بدانید که تنها نیستید. سندرم ایمپاستر در بین تمامی افراد با شغل‌ها و سبک زندگی‌های متفاوت وجود دارد؛ حتا موفق‌ترین آدم‌ها نیز در برهه‌های مختلفی از زندگی خود گرفتار این سندرم می‌شوند. بسیاری از افراد موفق، موفقیت خود را به شانس یا عوامل اتفاقی نسبت می‌دهند. گاه حتی از اختصاص پستی مهم یا حقوق بالا به خود احساس شرمساری دارند چرا که فکر می‌کنند واقعا لایق آن نیستند. بدتر از همه این‌ها، این احساس ذهنی است که ممکن است روزی دیگران متوجه شوند که من فردی متقلب هستم و واقعا این موفقیت‌ها از آن من نیست.

با این حال از آن‌جایی که همیشه به دنبال روش‌هایی برای حل مشکلات توسعه‌دهندگان نرم‌افزاری بوده‌ایم، در ادامه، ابتدا با هم دلایل رایج این عارضه را بررسی می‌کنیم. سپس نگاهی به روش‌های کارآمد برای از بین بردن سندرم ایمپاستر خواهیم داشت.

 

۷ روش کارآمد برای غلبه بر سندرم ایمپاستر

 

چرا توسعه‌دهندگان نرم‌افزار سردرگم می‌شوند

دنیای توسعه نرم‌افزار همیشه در حال رشد و پیشرفت است. چراغ دانش در این حوزه نه‌تنها کم‌فروغ نمی‌شود، بلکه روزبه‌روز پرتوهای بیشتری پیدا می‌کند. از یک طرف افراد جدیدی دائم به این حوزه اضافه می‌شوند، از طرف دیگر نیز استفاده از نرم‌افزارها همیشه در حال گسترش است. به همین دلیل از صنعتی صحبت می‌کنیم که ظرفیت چشمگیری برای جذب توسعه‌دهندگان جدید دارد. این شرایط زمینه را برای توسعه زبان‌های برنامه‌نویسی، ابزارها و فریم‌ورک‌‌های (Framework) جدید فراهم کرده است. در آینده نیز با توجه به نفوذ بیشتر فناوری‌های دیجیتال در بین کاربران، پیچیدگی‌های این صنعت افزایش پیدا می‌کند. در نتیجه هر چقدر هم که در این صنعت مسلط باشید، باز هم همیشه چیزهای جدیدی برای فراگرفتن وجود دارد. با در نظر گرفتن این شرایط می‌توان گفت همیشه آواری از اطلاعات جدید بر روی سر توسعه‌دهندگان خراب می‌شود؛ چنین وضعیتی سردرگمی توسعه‌دهندگان را به‌دنبال دارد.
رسانه‌ها نیز مفهومی غیرواقعی درباره صنعت فناوری‌های نوین ایجاد می‌کنند. این شرایط در حوزه تولید نرم‌افزار نمود بیشتری دارد. رسانه‌ها مدیران استارتاپ‌های موفق را انسان‌هایی نخبه با خلاقیتی منحصربه‌فرد نشان می‌دهند. به همین دلیل بسیاری از توسعه‌دهندگان نرم‌افزار خودشان را با شخصیت‌های طرازاول این حوزه مقایسه می‌کنند و به فکر می‌کنند که هرگز نمی‌توانند به گرد پای آن‌ها برسند. باورهای نادرستی درباره توسعه ‌نرم‌افزار وجود دارد که براساس آن‌ها، فقط افراد بسیار هوشمند می‌توانند به موفقیت‌های چشمگیر برسند. شاید این دیدگاه در گذشته صحت داشت، اما این روزها زبان‌های برنامه‌نویسی و ابزارهای این‌کار، توسعه‌ نرم‌افزار را بسیار ساده‌تر از قبل کرده است.
مفهوم نادرست الزام نابغه‌بودن برای دستیابی به موفقیت‌های چشمگیر در حوزه تولید نرم‌افزار، بسیاری از توسعه‌دهندگان را به این فکر انداخته که هرگز نمی‌توانند عملکرد شایسته‌ای در این صنعت داشته باشند. تمامی این شرایط زمینه را برای افزایش احساس ناکارآمدیِ توسعه‌دهندگان نرم‌افزار فراهم کرده است. به همین دلیل بسیاری از توسعه‌دهندگان فریب می‌خورند که برای موفقیت باید بیشتر کار کنند، شب‌ها دوغ چراغ بخورند و در پرداختن به جزئیات ریز وسواس بیشتری داشته باشند. ناگفته پیداست چنین احساسی در عمل نه‌تنها زمینه را برای پیشرفت توسعه‌دهندگان نرم‌افزار فراهم نمی‌کند، بلکه جلوی موفقیت‌های آینده آن‌ها را می‌گیرد. چه بسا توسعه‌دهندگان به این فکر بی‌افتند که بخت یا شانس تاثیر بیشتری نسبت به مهارت و دانش در موفقیت آن‌ها به‌عنوان برنامه‌نویس ایفا می‌کند.
اگر توضیحاتی که در بالا به‌ آن‌ها اشاره کردیم با شرایط شما سازگار است و چنین احساسی را تجربه کرده‌اید، در ادامه با ما همراه باشید تا روش‌های کارآمدی برای غلبه بر سندرم ایمپاستر پیش رویتان قرار دهیم.

توسعه‌دهندگان نرم‌افزار چگونه باید بر سندرم ایمپاستر غلبه کنند؟

۱. با واقعیت‌ها کنار بیایید

قبل از هر چیز باید قبول کنید که سندرم ایمپاستر هرگز کاملاً از بین نمی‌رود. مهم‌ترین نکته در غلبه بر سندرم ایمپاستر قبول این واقعیت است که توسعه‌دهندگان چیزهایی که می‌دانند را با چیزهایی که فکر می‌کنند دیگران می‌دانند مقایسه می‌کنند و در این بین تلاش دیگران را عموماً نادیده می‌گیرند. از طرف دیگر به‌رغم موفقیت‌هایی که نخبه‌های این صنعت به آن دست پیدا کرده‌اند، معمولا از دانش و مهارت این افراد بی‌خبر هستیم؛ به عبارت ساده‌تر، همیشه بینش سطحی از مهارت‌های دیگران داریم. برای توضیح این واقعیت اجازه دهید به نمونه‌ای بارز در شبکه‌های اجتماعی اینستاگرام و فیس‌بوک اشاره کنیم.
در این شبکه‌های اجتماعی، همیشه افراد را در تعطیلات می‌بینیم، خرید خانه‌ها و خودروهای جدیدشان را مشاهده می‌کنیم و به تماشای جشن‌های آن‌ها در کنار عزیزانشان می‌نشینیم. با این حال سکه‌ شبکه‌های اجتماعی روی دیگری نیز دارد. کم پیش می‌آید که این افراد شک‌و‌تردیدها و شکست‌هایشان را در شبکه‌های اجتماعی به‌اشتراک بگذارند. در واقع این کاربران نمایی ایده‌آل از زندگی خود را به دیگران منتقل می‌کنند، اما از آن‌جایی که دنبال‌کننده‌های این افراد همیشه روی سکه موفقیت‌ها و شادی‌های آن‌ها را می‌بینند، این شرایط را با قسمت‌های خوشایند و ناخوشایند زندگی خودشان مقایسه می‌کنند.
مفهوم اصلی سندرم ایمپاستر در این واقعیت نهفته است؛ کاربران تنها موفقیت‌ها و هوش دیگران را می‌بینند، در نتیجه فکر می‌کنند که دانش یا مهارت کمتری نسبت به این افراد دارند. تمرکز بر ضعف‌ها عملی قابل‌درک و طبیعی است. کسی را سراغ نداریم که بخواهد بدترین توسعه‌دهنده در یک شرکت نرم‌افزاری باشد. بیشتر توسعه‌دهندگان عاشق فراگیری دانش و مهارت‌های جدید هستند. این شرایط روز‌به‌روز دانش‌های بیشتری به صنعت نرم‌افزار اضافه می‌کند. با در نظر گرفتن این شرایط می‌توان گفت کاملاً طبیعی است اگر نگران چیزهایی باشید که هنوز یاد نگرفته‌اید و خودتان را با افرادی مقایسه کنید که حدس می‌زنید مهارت‌های بیشتری نسبت به شما دارند. اما این را نیز باید بدانید، چنین وضعیتی احساس «ناکافی» بودن را در شما ایجاد می‌کند و فکر می‌کنید هرگز نمی‌توانید به سطح مهارت‌های آن‌ها برسید.
با توجه به تعریفی که از اضافه‌شدن مهارت‌ها و اطلاعات جدید به دنیای توسعه نرم‌افزار داشتیم، با این واقعیت باید روبه‌رو شد که هرگز نمی‌توانید به معنای واقعی در صنعت توسعه نرم‌افزار به یک متخصص تمام‌عیار تبدیل شوید. هر چقدر که اطلاعات جدیدی فرا بگیرید، باز هم اطلاعات جدیدتری به این حوزه اضافه می‌شود. در این کارزار همیشه چیزهای تازه‌ای برای یادگیری وجود دارد. همیشه زبان‌های برنامه‌نویسی جدید، فرایندهای تازه و فناوری‌های نوآورانه‌ای هست که باید فرا بگیرید. همیشه کسی هست که چیزهای بیشتری نسبت به شما می‌داند. همیشه توسعه‌دهنده نرم‌افزاری وجود دارد که توانمندی‌های بیشتری نسبت به شما دارد. اگرچه این واقعیت در نگاه اول ناامیدکننده به‌نظر می‌رسد، اما در ذات خود برای شما آزادی به ارمغان می‌آورد. می‌توانید برای بهترشدن و رشد در این حوزه بیشتر تمرکز کنید. تمرکز خود را به چیزهایی که تحت‌ کنترل شماست منعطف کنید؛ یعنی مهارت‌ها و دانش. با این واقعیت کنار بیایید که هرگز در این حوزه کاملاً مسلط نخواهید شد. راهی که انتخاب کرده‌اید، آرامش مطلق ندارد و در این صنعت هرگز علامه دهر نمی‌شوید. به همین دلیل است که می‌گوییم «کنار بیایید». کم‌اطلاعی خود را بپذیرید و به جای شک‌و‌تردید به مهارت‌های خود، آن را به‌ اهرمی برای رشد و پیشرفت تبدیل کنید.

 

۷ روش کارآمد برای غلبه بر سندرم ایمپاستر

 

۲. ذهنیت رشد را در خود تقویت کنید

بیشتر افراد هوش را ثابت می‌دانند و بر این باور هستند که این هوش، موفقیت آن‌ها را رقم می‌زند. به همین دلیل به‌رغم این‌که در بسیاری از حوزه‌های زندگی خود موفق عمل کرده‌اند، به این نتیجه می‌رسند که در کارزار زندگی، ناخودآگاه از چالش‌های دشوار فراری بوده‌اند. این شرایط باعث می‌شود به این فکر بی‌افتند که ای‌کاش به‌جای گریز از این چالش‌ها، با آن‌ها روبه‌رو می‌شدند. این‌جاست که مفهوم «ذهنیت رشد» معنا پیدا می‌کند.
افرادی که ذهنیت ثابتی دارند، باید همیشه توانمندی‌ها و هوش خود را اثبات کنند. این افراد نیاز شدیدی دارند تا همیشه در انجام هر کاری ایده‌آل به‌نظر برسند و در کمترین زمان ممکن، عملکردی چشمگیری از خود نشان دهند. دلیل این رویکرد کاملاً مشخص است، زیرا چنین افرادی بر این باور هستند که هوش ثابتی دارند. به همین دلیل فکر می‌کنند که شکست‌های آن‌ها در کم‌هوشی‌شان ریشه دارد. در نتیجه شرایط یا عملکرد دیگران را دلیلی برای شکست‌های خود می‌دانند.
جالب است بدانید که هوش ثابت نیست. هوش ارتباط مستقیمی با تلاش و رویارویی با چالش‌ها دارد. مشکلات را موقعیتی برای یادگیری مهارت‌‌های جدید بدانید. ذهنیت خود را به گونه‌ای رشد دهید تا به‌جای سرزنش هوشی که دارید، آن را برای حل مشکلات بهینه‌تر کنید. به‌خوبی می‌دانید که برای داشتن جسمی سالم، باید بیشتر ورزش کنید و بدن خود را به‌چالش بکشید. با این حال افراد زیادی را سراغ داریم که این شرایط را برای ذهن در نظر نمی‌گیرند و بر این باور هستند که هوش ثابتی دارند. این افراد به این نکته فکر نمی‌کنند که ذهن نیز همانند دیگر قسمت‌های بدن به تمرین نیاز دارد. تصور نادرستی که در میان اکثر افراد وجود دارد به این نکته اشاره می‌کند که هوش را نمی‌توان بهینه‌ کرد. در نتیجه اگر مسئله‌ای را متوجه نمی‌شوند، این‌گونه فکر می‌کنند که هرگز از آن سر در نخواهند آورد.
جالب است بدانید فرایند یادگیری، ذهن را قوی‌تر می‌کند. حتماً شما هم شنیده‌اید که می‌گویند تجربه مادر علم است. این ضرب‌المثل درباره ذهن کاملاً مصداق دارد. به همان ترتیبی که بلند کردن چیزهای سنگین یا دویدن در مسیرهای طولانی‌تر بدن را قوی‌تر می‌کند، حل مسئله‌های دشوار توانمندی بیشتر ذهن را به‌دنبال دارد. با این روش یاد می‌گیرید تا در آینده مسئله‌های دشوار را راحت‌تر حل کنید و ذهن را برای رویارویی با چالش‌های بیشتر پرورش دهید.
هر زمان که با مسئله‌ای دشوار روبه‌رو شدید و راه‌حلی به نظرتان نمی‌رسید، این مشکل را نشانه‌ای از به چالش کشیدن خود بدانید. برای این‌که به توسعه‌دهنده توانمندی تبدیل شوید، باید به دنبال چالش‌های جدید و دشوار باشید. مشکلات را با دیدگاه فرصت‌هایی برای افزایش مهارت‌ ببینید و ذهنیت رشد را در خود تقویت کنید.

۳. دستاوردهای خود را زیر نظر بگیرید

در بازه‌های زمانی منظم دستاوردهای خود را بررسی کنید. این روش به شما کمک می‌کند تا به یاد آورید در گذشته کجا بوده‌اید و اکنون به کجا رسیده‌اید. به‌لطف بررسی دستاوردهای گذشته، متوجه پیشرفت‌های خود خواهید شد. در نتیجه در گفت‌وگوهای ذهنی که با خودتان دارید، نقاط ضعف و نقاط قدرتتان را سبک‌و‌سنگین می‌کنید و به تعادل می‌رسید. برای نمونه با خودتان قرار بگذارید پایان هر ماه، دستاوردهایی که در همان ماه به‌دست آورده‌اید را یادداشت کنید. توجه داشته باشید منظور از دستاوردها، موفقیت‌هایتان نیست. ممکن است برای انجام کاری تلاش زیادی به‌خرج داده باشید، با این حال این کار با موفقیت به‌پایان نرسیده باشید؛ تلاشی که انجام داده‌اید، برای شما دستاورد به‌حساب می‌آید. این تلاش‌ها ممکن است در یک پروژه منجر به ‌موفقیت نشود، اما بدون شک راه‌گشای پروژه‌های بعدی شما خواهد بود.
در کنار یادداشت دستاوردهای ماهانه، به دیگر دستاوردهایی که در بازه‌های زمانی مختلف به‌دست آورده‌اید نیز فکر کنید. توجه داشته باشید که یادداشت این دستاوردها به خودیِ خود فایده‌ای ندارد. باید با تمامی وجود به این دستاوردها فکر کنید. روش‌هایی که راه شما را برای رسیدن به این دستاوردها هموار کرده را نیز بررسی کنید. این تمرین پاداشی مهم به‌دنبال دارد. در آینده با افزایش دستاوردهایی که یادداشت کرده‌اید، می‌توانید آن‌ها را به رزومه کاری خود اضافه کنید. قرار دادن این دستاوردها در حساب‌ کاربری خود در لینکدین (LinkedIn)، نیز روش مناسبی است تا مهارت‌های خود را به رخ دیگران بکشید و یک سروگردن بالاتر از دیگر توسعه‌دهندگان نرم‌افزار قرار بگیرید.

۴. نظر مدیر پروژه را درباره عملکرد خود جویا شوید

تجربه ثابت کرده افرادی که گرفتار سندرم ایمپاستر هستند، زمانی احساس بدتری دارند که فقط به کارهای خودشان فکر می‌کنند. به عبارت دیگر به‌جای این‌که شخصاً به ناکامی‌ها و دستاوردهای خود فکر کنید، نظر مدیران و افراد صاحب‌نظر را نیز درباره عملکرد خود جویا شوید. برای غلبه بر سندرم ایمپاستر، از لاک خود بیرون بیایید و با این عارضه مبارزه کنید. مدیر پروژه‌ای که مشغول آن هستید، شخص مناسبی است تا نظر وی را درباره عملکردتان بدانید. مدیر پروژه دیدگاه واقع‌گرایانه‌ای از عملکرد و مهارت‌های شما دارد. در شرایط ایده‌آل باید برنامه‌ای منظم برای گفت‌وگوی حضوری با مدیر پروژه تنظیم کنید. به همین دلیل اگر چنین برنامه‌ای ندارید، از مدیر برنامه درخواست تنظیم چنین برنامه‌ای را داشته باشید. پیشنهاد می‌کنیم در این جلسه درباره موضوع‌های زیر صحبت کنید:

  • مدیر پروژه چه نظری درباره عملکرد شما دارد؟
  • آیا کار خاصی است که مدیر پروژه فکر می‌کند در بازه زمانی کوتاه‌مدت باید مشغول آن شوید؟
  • چه هدف‌های بلندمدتی (۳ تا ۶ ماه) وجود دارد که مدیر پروژه انجام آن‌ها توسط شما را موفقیت‌آمیز می‌بیند؟

 این روش برای افرادی که تازه شرکت تاسیس کرده‌اند یا در گروه نرم‌افزاری جدیدی مشغول کار شده‌اند، بسیار سودمند خواهد بود. با این رویکرد از دیدگاه دیگر همکاران درباره عملکرد خود آگاه می‌شوید.